۲۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۳
دکتر کریم مجتهدی: ما زبان فارسی را در خطر قرار دادهایم
توجه به حفظ سلامت و تأکید بر تقویت زبان فارسی از جمله موضوعاتی است که میتوان از بیانات رهبر انقلاب برای حفظ هویت اسلامی-ایرانی برداشت کرد. در این میان، تلاش برای مرجعیت علمی زبان فارسی از موضوعاتی است که عموم جامعهی علمی و نخبهی کشور را متوجه مسئولیت خود در قبال زبان فارسی میکند. در همین رابطه پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR همزمان با روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی، با جناب آقای دکتر کریم مجتهدی، استاد تمام فلسفهی دانشگاه تهران و چهرهی ماندگار سال ۱۳۸۱ گفتوگویی انجام داده که بخشهایی از آن را با هم میخوانیم.
زبان فارسی را ضعیف کردهایم
به نظر بنده که یک فرد دانشگاهی هستم، در شرایط فعلی زبان فارسی در خطر بزرگی قرار گرفته است و روز به روز از سلامت و صلابت آن متأسفانه کاسته میشود. یک عبارت معروفی است که مرحوم خانلری برای دفاع از زبان فارسی نوشته است. به عقیدهی او اگر انگلیسیها در براندازی زبان فارسی در هندوستان موفق نشدند، ما در ایران به دست خود در این کار موفق شده و زبان فارسی را ضعیف کردهایم. منظور اینکه در هندوستان، زبان فارسی زبان دیوانی بود و انگلیسیها میخواستند به جای آن انگلیسی را رایج کنند. خانلری میخواهد بگوید که ما در ایران زبان فارسی را داریم از بین میبریم. او همچنین نوشته است که زبان فارسی مانند یک پیرمرد سالخوردهی جهاندیدهای است که فرهنگ، ادب و شعر بسیار غنی دارد و الان در عصر ما گرفتار یک عده بچهتازهی به دوران رسیده شده است که هرکدام به نحوی سنگی به سوی او پرتاب میکنند و میخواهند این پیرمرد را فراری دهند. این امر از پیش از انقلاب و حدودا پس از مشروطیت شروع شده است ولی هیچ وقت به این شدت نبوده که الان هست. ما زبان فارسی را در خطر قرار دادهایم و امروزه در درجهی اول باید سعی کنیم که زبان فارسی را از وضعیتی که پیدا کرده است نجات بدهیم.
برای اینکه درک کنیم زبان فارسی تا چه اندازه با ارزش و با قدرت بوده، تنها در نظر بگیرید که پس از هفتصد یا هشتصد سال هنوز متن سعدی برای ما قابل فهم است، اما یک متن از قرون وسطی که به زبان انگلیسی اولیه یا فرانسه نوشته شده باشد، برای عموم انگلیسیها یا فرانسویان قابل فهم نیست، یعنی زبانشان به کلی عوض شده است. اما زبان فارسی خیلی استقامت کرده است، نثر و نظم ما بیش از هزار سال عمر و استمرار دارد. هنوز هم شعر و نثر ما با ارزشاند، به شرطی که آنها را خراب نکنیم.
امروز زبان فارسی در خطر است و این خطرات چند جنبه دارد. یک جنبه به خطرات طبیعی مربوط است، علوم جدید وارد ایران شده و هنوز زبان محلی خود را پیدا نکردهاند. این جنبه خیلی تأسفبار نیست و طبیعی است. برای حل این مسئله هم باید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و اساتید به فکر معادلسازی بیفتند. اصطلاحات طبی، فنی، سیاسی، بهداشتی و غیره در دنیا به وجود آمده و ما از این دنیا دور نیستیم. این اصطلاحات معادل میخواهند و معمولا ما بیمحابا این اصطلاحات را بکار میبریم. مثلا به جای کلمهی دموکراسی میتوانیم به سادگی بگوئیم مردمسالاری.
اما آن جنبهی خطرناکتر، تضعیف کردن به عمد زبان فارسی است که متأسفانه در جامعهی تحصیلکرده ما بیشتر رواج دارد. تحصیلکردهها و روشنفکران برای خودنمایی و برای اینکه جایگاه خاصی برای خود در جامعه تعبیه کنند، سعی دارند یک چهرهی مصنوعی و ممتازی از خود ترسیم کنند و برای همین دست به استفاده از کلمات انگلیسی، فرانسوی و گاهی آلمانی میزنند. من قبلاً یک مقاله نوشتهام با عنوان به کار بردن کلمات خارجی در زبان فارسی و روش سوفسطایی. بعضی از اساتید و تأثیرگذاران و روزنامهنگاران، با این کلمات خارجی میخواهند نادرست را درست نشان بدهند. چند مثال برای شما میزنم. وقتی خانم روانشناس در تلویزیون رسمی ایران میگوید «تایم» من با «تایم» شما یکی نیست، این یعنی چه؟ او میخواهد بگوید که من با شما متفاوت هستم و شما بیسوادید و من تحصیلکردهام. یا در همایشی در شیراز که ما را دعوت کرده بودند و در آنجا یک خانمی متوجه شده بود که من از دانشگاه تهران هستم، گفت من دخترم در دانشگاه تهران درس میخواند و بعد گفت اتاقش را «شر» کرده است. من با خودم فکر کردم که این خانم شیرازی است و منظورش این است که دخترم شعر مینویسد. اما بعد متوجه شدم که منظور از «شر» (To share) انگلیسی است یعنی تقسیم کردن. او میخواست بگوید در تهران دخترش هماطاقی دارد. در ضمن تلویحاً میخواست بگوید که بیاطلاع نیست و زبان خارجی هم میداند. او این را برای خودش یک امتیاز میدانست در حالیکه من این را برای او یک نقص و ضعف روحی و فرهنگی میدانستم.
آموختن اصطلاح به جای دانشاندوزی
امروزه دانشجویان در دانشگاه بهویژه در رشتههای علوم انسانی به جای علم و دانش و شناخت، تعدادی اصطلاح یاد میگیرند بدون اینکه معنایش را بهطور دقیق بدانند. همین روش سوفسطایی است. سوفسطاییان چه کار میکردند؟ در مقابل حقیقت راستین، یک مجموعهای از اصطلاحات را به شما یاد میدادند که شما با این مجموعهی اصطلاحات اسقاط خصم کنید. یعنی آن کسی که مخاطب شما بود را به نحوی ساکت کنید. البته فقط با گفتن نمیشود مانع از رواج این عادت شد، مگر اینکه روزی یک نهضت ملی شروع شود و با این جریان رسماً به مقابله بپردازد.
مسئلهی زبان اصلا مسئلهی فرعی نیست. زبان فارسی در واقع مظهری از روح ما است. هیچوقت دیر نشده و باید از به کار بردن لغات بیگانه امتناع و نسبت به استفاده از آنها علناً انتقاد کرد. حتی این کار باید قبیح اعلام شود. ما نباید افتخار کنیم که معادل فارسی یک کلمهی فرنگی را نمیدانیم.
هگل در اواخر قرن هجدهم همانطور که خودش میگوید، تلاش کرده است تا به زبان آلمانی، فلسفه آموزش دهد. چون در آلمان قرن هجدهم در دانشگاهها فلسفه را به زبان لاتینی یا به فرانسه تدریس میشده است. هگل عملاً به معنایی موفق شده است، زیرا امروزه زبان آلمانی غنیترین اصطلاحات فلسفی را دارد.
احیا زبان فارسی در کشورهای همسایه
زبان فارسی پس از انقلاب اسلامی گسترش یافته است. شصت سال پیش که من در پاریس بودم و درس میخواندم گاهی به کتابخانهی مدرسهی «السنه شرقی» میرفتم. چون در کتابخانهاش کتابهای فارسی داشت. در این مدرسه هفتاد نفر در رشتهی زبان روسی تحصیل میکردند، اما فقط چهار نفر فارسی میخواندند. بعضی سالها فقط دو دانشجو برای یادگیری زبان فارسی ثبت نام میکردند. الان این تعداد به سی نفر دانشجو رسیده است. طبق اطلاعاتی که بنده دارم در کشورهای عربی، زبان فارسی تدریس میشود، در آمریکای جنوبی بهویژه در کشورهای چپگرا، زبان فارسی در حال گسترش است. در چین رواج زبان فارسی به همراه فلسفهی اسلامی سرعت خوبی دارد، خاصه که کتب قدیمی فارسی در پکن خیلی زیاد است و آنها مایلاند از این کتابها استفاده کنند. هر چقدر کشورمان قویتر شود، زبان فارسی نیز امکان گسترش بیشتری خواهد یافت. همچنین از دیگر راههای گسترش زبان فارسی تعامل با کشورهای همسایهای است که سابقهی زبانی مشترکی با ما دارند، کشورهایی نظیر ترکمنستان، تاجیکستان که باید زبان و خط فارسی در این کشورها احیا شود.
۹۵/۰۶/۲۸